رای رسیدن به تو سوگندها نوشتم بروی گلبرگ های زیبای گل شقایق و حال برای رسیدن به جدایی اشکم را با یاد تو می ریزم و عشقم را با یاد شقایق پرپر می کنم تا فراموش کنم
همیشه گفته بودم مال منی ، تو هوای نفسهای منی
به بودنت میبالم ، من به این حس مینازم ، و عشق را با من و تو میسازم
هیچگاه خودم را نمی بازم
تو با یک نگاه مرا به کجاها کشاندی ، من تو را با عشق به همه جا میکشانم
از ساحل عشق ، تا قله خوشبختی ها ، در زیر این باران ، تا اوج ابرها
من و تو و حس همیشه با هم بودن ، در کنار هم بودن و این شعر عاشقانه را با هم خواندن
دوستان برای ادامه دکلمه به ادامه مطلب بروید نظر هم یادتون نره
و این ساعات با تو بودن ، دقایق تکرار شدنیست که ثانیه های عاشقانه را رقم میزنند
و ساعتها میگذرند ، تا دقیقه ها بیایند و
من تو را ثانیه به ثانیه بیشتر از هر لحظه دوست داشته باشم
این عمر من و عشق تو و حس همیشه با تو بودن است که نفس کشیدن را برایم شیرین میکند
و دلخوشی ام به این است که اگر هم روزی از دنیا بروم با قلبی میروم که تو درون آن هستی
دوستان برای ادامه دکلمه به ادامه مطلب بروید نظر هم یادتون نره
می مانم و با درد عشقت میسازم ، میمانم و تحمل میکنم سردی وجودت را
میمانم چون راه نفسگیری آمدم تا به تو رسیدم
تو را به آسانی به دست نیاوردم که به همین سادگی رهایت کنم
میمانم تا شب پرستاره است تا در عشقمان امیدی دوباره است
هیچگاه عشقمان پرپر نمیشود، این لحظات با هم بودن تمام نمیشود
دوستان برای ادامه دکلمه به ادامه مطلب بروید نظر هم یادتون نره
میخواهم رها از همه دنیا باشم ، تنها یک کلام از قلب تو جدا نباشم
نمیخواهم برای این و آن باشم ، میخواهم تنها در قلب تو باشم
میخواهم چشمهایمان به یک سو خیره باشد
دستهایمان در دست هم قدمهایمان موازی باهم باشد
برویم و برویم تا برسیم به جایی که هیچکس جز من و تو نباشد
حتی خدا هم از ما خبری نداشته باشد
من و تو و باران با هم و طلوع یک لحظه عاشقانه
صدای نم نم باران و صدای تپشهای قلبمان همه با هم نوایی عاشقانه
دستت در دستان من و گرمی دستانت یک حس عاشقانه
صحنه باران و خیسی گونه هایمان
از ته دل لبخند بر روی لبانمان،یک خاطره عاشقانه
گرمی نفسهایت، راز قدمهایمان، حال و هوای هر دویمان
همه با هم در یک هوای عاشقانه
تو از حالم خبر داری ، میدانی دلم برایت تنگ شده و خودت نیز یک عالمه درد دل داری
این دلتنگی و این هوا و حال روز و من ، برای تو میتپد هر لحظه قلب من
این شعر و حس و روح لطیف تو ، همه با هم غزلیست عاشقانه برای تو
تو از حالم خبر داری ، میدانی چقدر دوستت دارم ،که تو هم مرا یک دنیا دوست داری
دلم برایت بوسیدنت ، بوییدنت ، آن نگاه مهربانت تنگ شده
کمی فکر کن ، شاید مرا بشناسی ، فکر کن ببین مرا جایی ندیده ای
شاید برایت آشنا باشم ، منی که روزی همه زندگی ات بوده ام
کمی فکر کن ببین چشمهایم آشنا نیست، همین چشمهایی که لحظه به لحظه پر از اشک میشد
این دل شکسته را ببین ، جایی ندیده ای این دل را؟ باور کن تو خودت بودی که شکستی دلم را
باور کن این خود خودت بودی که این دل را گذاشتی زیر پا
شاید مرا میشناسی و برایت مهم نیستم ، شاید مرا نمیشناسی و نمیدانی من کیستم
دوستان برای ادامه دکلمه به ادامه مطلب بروید نظر هم یادتون نره
در آغوش این و آن بوده ای حالا مرا میخواهی؟
بگذریم از این ویرانه ، تو با خودت هم نمیمانی
آمده ای که احساس مرا به بازی بگیری ، یا به قول خودت برایم بمیری
اسیرت نمیشوم تا عذابم دهی ، اگر میگویی تنها مال منی
پس چرا آغوشت بر روی همه باز است چرا چهره ات برای همه ناز است
در عشق هر چه لذت بردم و به آسمانها رفتم
آخرش به غم رسیدم و بالم شکست و بر زمین افتادم
عشق بی مرام است ، با دل ها ناسازگار است
اولش دنیایی است و آخرش مثل یک غده سرطان است
قلبم را به چه کسی بسپارم که درک داشته باشد؟
قلبم را به چه کسی بسپارم که قدرش را بداند
به این باور رسیده ام که بی تو زندگی نمیشود
نمیتوانم ، بی تو این دنیا را نمیخواهم
تویی همه کسم ، همه ی قلبم در تو خلاصه میشود
بی تو روزم شب نمیشود
به این باور رسیده ام ، کسی جز تو لایق من نیست
کسی جز تو محرم دلم نیست
تویی از نفس بالاتر ، تو عشقمی و جانمی و همه وجودم
بی تو اینجا سوت و کورم
و من از قلب تو به اوج عشق رسیدم
خیلی وقت است دارم با تو زندگی میکنم
تو خودت هم نمیدانستی ، نمیدانستی که با عشق تو لحظه هایم را سر میکردم
اگر نیامدم به تو بگویم راز عشقم را ، میخواستم که با عشق تو خوش باشم
میخواستم که همیشه عشقت واقعی بماند در دلم
تا آخرین نفس میخواهمت ، تو نمی دانی که چقدر دوستت دارم
نمیدانی ، نمیدانی ، تو نمیدانی
دلی که میتپد ، چشمی که منتظر است
صدای قدمهایم ، رفتن به رویاهایم ، سکوت دلم ، یک نفس عمیق از ته دلم
یک حس عمیقتر از آن نفس ،به دور از هوس
ای جدا نشدنی
گامت را آرام تر بردار ! از برم آرام تر بگذر !
تا به کام دل ببينمت .
بگذار از اشک سرخ ، گذرگاهت را چراغان کنم .
آه ! که نميداني ... سفرت روح مرا به دو نيم مي کند ...
دوستان برای ادامه دکلمه به ادامه مطلب بروید نظر هم یادتون نره
چه زود فراموش شدم...
دوستان برای ادامه دکلمه به ادامه مطلب بروید نظر هم یادتون نره
من به درماندگی صخره و سنگ
من به آوارگی ابر و نسیم
من به سرگشتگی آهوی دشت
ایآسمان زیبا امشب دلم گرفته
از های و هوی دنیا امشب دلم گرفته
یک سینه غزق مستی دارد هوای باران
دوستان برای ادامه دکلمه به ادامه مطلب بروید نظر هم یادتون نره
باز این دل سرگشته من یاد آن قصه شیرین افتاد
دلم گرفته تر از این نمیشود، چشمهایم خیستر از این نمیشود
تمام غمها و غصه ها در دل من جا گرفته ، میدانستم اشکهایم روزی تمام میشود
تو برای من عشق نمیشوی ، تو برایم آنچه که میخواستم نمیشوی
از همان اول هم نباید به تو دل میبستم ، میدانستم روزی تمام میشوی
دوستان برای ادامه دکلمه به ادامه مطلب بروید نظر هم یادتون نره
برایم قصه میگفتی و تا سحر در کنارم میماندی
شاید تو همان فرشته ای که در لحظه های غم آرامم میکردی
دستهایم را میگرفتی و مرا نوازش میکردی
گاهی شک میکنم که بیدارم ، نکند که از درد تنهایی بیمارم؟
دوستان برای ادامه دکلمه به ادامه مطلب بروید نظر هم یادتون نره
عزیزم دلم گرفته
دلم برایت تنگ شده
دلتنگ گرفتنت دستهای گرمت هستم
دلتنگ بوسیدن گونه هایت هستم
آنقدر دلتنگم که اینک آرزو دارم حتی یک لحظه نیز از راه دور تو را ببینم
دوستان برای ادامه دکلمه به ادامه مطلب بروید
نظر هم یادتون نره
من و تو هستیم و بینمان فاصله
زودتر نمیگذرد این ثانیه های بی حوصله
همچنان باید بی قرار باشیم ، تا کی باید خیره به عکسهای
هم باشیم!
دوستان برای ادامه دکلمه به ادامه مطلب بروید نظر هم یادتون نره
مثل کویری خشک آرزویم قطره بارانی از جنس محبت است
دوستان برای ادامه دکلمه به ادامه مطلب بروید نظر هم یادتون نره
کاش باور داشتی عشق مرا ، کاش درک میکردی احساس قلب مرا
کاش میدیدی اشکهای مرا ، که با هر نفس یک قطره اشک از چشمانم میریزد
با یاد تو داغ دلم تازه تر میشود
دوستان برای ادامه دکلمه به ادامه مطلب بروید نظر هم یادتون نره
منی که همیشه به یاد توام ، منی که همیشه
به عشق تو دلم به آرزوهایم خوش است
اینک دلم به این خوش است که تو هستی
و خوشبختی در گرو با تو بودن است
دوستان برای ادامه دکلمه به ادامه مطلب بروید
نظر هم یادتون نره
همیشه اولین و آخرین کلام شعرهایم تو
بوده ای
همیشه برایم به معنای واقعی یک عشق
بوده ای
برای دیدن بقیه دکلمه به ادامه مطلب مراجع فرمایید
دوستان برای ادامه دکلمه به ادامه مطلب بروید نظر هم یادتون نره
نظریادتون نره
دوستان برای ادامه دکلمه به ادامه مطلب بروید نظر هم یادتون نره
دختري از پسري پرسيد : آيا من نيز چون ماه زيبايم ؟
پسر گفت : نه ، نيستي
دختر با نگاهي مضطرب پرسيد : آيا حاضري تکه اي از قلبت را تا ابد به من بدهي ؟
پسر خنديد و گفت : نه ، نميدهم
نظریادتون نره عزیزان
دوستان برای ادامه دکلمه به ادامه مطلب بروید نظر هم یادتون نره
مرور میکنم آرزوهایم ، بی قراری هایم ، دلتنگی ام را
هستم؛ اما نمی دانم این بودنم زندگی ست یــــا
مرور الفبای روز مردگی !!
دوستان برای ادامه دکلمه به ادامه مطلب بروید نظر هم یادتون نره
روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی
که تو در آغوشمی
با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان،
ای خورشید خاموش نشدنی